گل گلدونه من شکسته در باد تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شب بو دیگه شب بو نمیده
کی گل شب بو رو از شاخه چیده
گوشه ی آسمون پر رنگین کمون
من مثل تاریکی تو مثل مهتاب
اگه باد از سر زلف تو نگذره
من میرم گمش میشم تو جنگل خواب
گل گلدون من ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه دلم یه مرداب
آسمون ابری میشه اما گل خورشید
رو شاخه های بید دلش مگییره
دره مهتابی میشه اما گل مهتاب
از برکه های آب بالا نمیره
تو که دست ت میدی به ستاره جون میدی
میشکفه گل از گل باغ وقتی چشمات هم میاد
دو ستاره کم میاد میسوزه شقایق از داغ
گل گلدون من ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه دلم یه مرداب
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی بساط عیش خودش جور میشود گاهی دگر تهیه بدستور میشود گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود گاهی برای خنده دلم تنگ میشود گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود گاهی تمام آبی این آسمان ما یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود از هرچه زندگیست دلت سیر میشود گویی به خواب بود جوانی مان گذشت گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود کاری ندارم کجایی چه میکنی بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود | |
درباره این سایت